هی میخوام بیام بگم آیدای وبلاگ پیاده رو لینک کتابش به اسم "دکتر برایان از دودکش بالا میرود" را گذاشته تو وبلاگش، میتونید دانلود کنید و بخونید و البته که لذتش را ببرید. نمیدونم چطور لینک بذارم و حقیقتش نمیخوام وقت بذارم ور برم ببینم چه جوری لینک میذارند. اگر خواستید کتاب را بخونید از وبلاگ خودش مستقیم بیرید:))

خیلی وقت پیشتر ها یه دوستی بهم گفت شخصیت افسانه در کتاب مردی به نام اوه خیلی شبیه شخصیت منه:)) از اون موقع فایل پی دی اف را گذاشتم تو گوشی، در بین اون چند تایی کتاب دیگه هم خوندم اما این هنوز نصفه مونده. اون را هم بخونم ببینم شخصیت افسانه چطوریه؟ فعلا اونجایی رسیدم که بچه سوم را حامله است و اسباب کشی کرده اند به همسایگی اوه.

الان تو کتابخونه ام، شارژ لپتاپ رفت روی اخطار، اومدم شارژر بزنم دو تا پریز نزدیک این میزه که یکی اش را یه خانمی زده، بهم گفت من بکشم؟ گفتم نه یه پریز دیگه هم هست. زدم و دیدم انگاری اون پریز خرابه بهش آروم گفتم انگار اون خرابه من برا شما را بکشم بعد جابجا میکنیم. دقیقا همینقدر کلمه! و فوق العاده ارام ! بعد فکر کنید صدای نچ نچ یه دختره میآد!!! که یعنی چرا صدای حرف میآد؟ واقعا نمیفهمم! خب بابا پانزده ثانیه صبر کن! بعدش یعنی اینقدر شما حواست پرته؟ حالا مثلا من بخوام بیشتر از این رعایت کنم دقیقا باید چکار کنم؟


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها